سیدعبدالحسین لاری در زمانهای میزیست که مخالفت با ظلم و استبداد، اولویت اول سیاسی وی بوده و مواجهه با هجوم خارجی یا هر نوع رابطه سلطهجویانه یکی از اصلیترین دغدغههای آن زمان را شکل میداد[...]
سیدعبدالحسین لاری در زمانهای میزیست که مخالفت با ظلم و استبداد، اولویت اول سیاسی وی بوده و مواجهه با هجوم خارجی یا هر نوع رابطه سلطهجویانه یکی از اصلیترین دغدغههای آن زمان را شکل میداد. سید لاری فقیهی بود که راه مبارزه با ظلم را در پیش گرفته بود. چه بسا با در نظر داشتن این دو مهم، شناخت بهتری از منش سیاسی و اندیشهای سید لاری حاصل شود.
سخنان سیدلاری در مواجهه با هجوم بیگانگان رویکرد شجاعانه دینی وی را نشان میدهد. وی میکوشید تا از درِ مخالفت با آنان درآید و بر عملکرد و رویکرد ظالمانه انگلیس و روسیه زمانه خود بتازد؛ به گونهای که ابالیس «انگلیس» و «روس» را با هیچیک از انواع چهارپایان و جانوران بیابانی و درندگان با همه پلیدی و ناپاکی و درندهخویی غریزی قابل مقایسه نمیدید؛ بلکه آنها را پلیدتر و فاسدتر از شیاطین جاندار میدانست.(۱)
سیدلاری گویی آینده تقلید و تشبه جستن به غربیها را به بهانه نظم و ترتیب میدید و لذا اهتمام عجیبی داشت تا بیگانگان ظالم در حق مسلمانان را مطرود و مطعون بداند و هیچگونه اقبالی به آنها نشان ندهد: «هرگز نباید توهم و اشتباه کرد که اینها (غربیها) دارای نظم و ترتیب هستند، چه شدت فساد و تباهی آنها بهاندازهای است که «اِذ دَخَلوا قَریَة أفسِدوها وَ جَعلوا أعِزّة أهلها اَذلّة» (نمل/۳۴)؛ چون به دیاری روی آورند، کشور را ویران سازند، و عزیزان آن را ذلیل گردانند.» سید لاری سپس اینگونه علیه اروپاییها که آنان را بیگانگان مینامد، میشورد: «مسلم است که تمام اسلحه و مال و دارایی و جان و ایمان و اختیار مردم را از هر جهت خواهند گرفت و خوشی را از مردم سلب کرده، مهر خموشی بر زبان آنان خواهند زد. حتی اختیار دین و آیین و آبرو و شرف و ناموس و حیثیت برای آنها باقی نمیگذارند و از هیچ امری فروگذار نخواهند کرد مگر آنکه آن را در حیطه تصرف خود درآورند و عزیزان و بزرگان مملکت را بنده زرخرید خود گردانند و با هزاران گونه ننگ وابسته به خود کنند.»(2)
سید درباره قراردادها و معاهداتی که فرمانروایان و کارگزاران حکومتی کشورهای اسلامی با بیگانگان منعقد کردهاند و موجب گسترش و نفوذ بیگانه و اشغال بخشی از سرزمینهای اسلامی شده و استقلال مسلمین را به خطر انداخته است، اینگونه سخن میگوید: «هر قرار و مداری و رأی و حکم و معاهده پیمانی که از روی نادانی و سفاهت و نادرستی و یا با زور و فریبکاری و ستمکاری یا از روی مخالفت با قانون شریعت اسلامی از وکلا و امناء دول اسلامی صادر گشته است، بیهوده و باطل و غیر قابل اجرا بوده و به هیچ وجه قابل قبول نیست، چرا که عمل سفیهان و نابخردان و خطاکاری آنان در حق خود آنها، از نظر شرعی و هم از دیدگاه خرد، روا و نافذ نیست چه رسد به آنکه در حق دیگر مسلمانان مطاع، نافذ و قابل اجرا باشد.»(3)
منابع در دفتر نشریه موجود است.